شماره‌ی ناشناس

وقتی از دستشویی پریدم بیرون که جواب تلفن رو بدم، قصد داشتم هر چی از دهنم درومد به طرف بگم! لعنتی الان وقت زنگ زدنه؟ شعور نداری که مردم تو دستشویی لابد دارن اینستا چک میکنن کارشون نصفه میمونه؟

اما وقتی چشمم افتاد به شماره‌ی ناشناس مثل احمقا ذوق زده شدم! خودمو تو لباس عروس تصور کردم و با نهایت مهربونی جواب دادم: سلام بفرمایید.

تا وقتی که طرف داشت میگفت: سلام خوبین؟ منزل آقای ...؟ من دوستِ خانومِ (خودش بود! صداشم حتی شبیه بود!) ...

تو دلم میگفتم بالاخره زنگ زدن... الکی منتظر نبودم پس! اما... بعد از کلمه‌ی خانوم، اون فامیلی که من دلم می‌خواست رو نگفت! با کمال دلسردی فهمیدم دوست همسایه روبروییه... گرچه هدفش امر خیر بود اما فرد مورد نظر من نبودم.

شمسی خانوم هستم

زنگ زدن گفتن یارو از سرخسه! چرا باید شانس من انقد ت. باشه؟ :/

تازه آمارشو درآوردم، قیافشم معمولیه... همون چشمای چین دار، عینک مستطیلی،قد 175، وزن متوسط و...بعلاوه‌ی یه مدل ریشی ک فک کنم همون پرفسوری بود!

21

از امروز این تصور که وقتی تو اون راهروهای تاریک با سقفای کوتاه راه میرم، یه نفر منو زیر نظر داره که نمیشناسمش علاوه بر اینکه معذبم میکنه یه ذوق مرگی خاصی هم داره :)

لعنتی بیا به خودم بگو!

باید دنبال یه آدم با عینک شیشه مستطیلی،چشمای چین دار، قد 178، وزن متوسط و یکم سبزه بگردم!

این چشمای چین دار رو از کجا آوردی تو دختر؟ یاد دامن میوفتم :)))))

19

ــ واست یه امر خیر پیدا شده، با من حرف زد. بهم زنگ بزن!

 

شیفته‌ی این اس دادناتم رفیق :))

من که میدونم در عرض سه ثانیه طرفو پروندی :))