از دیشب تصمیم داشتم بیام و بنویسم که به طرز عجیبی مامان از هرکی خوشش میاد و میگه : قیافش خوب بود یا هرچی، طرف یهو دود میشه میره هوا ...!

ولی خب دقیقا چهار دقیقه ی پیش بعد از تماسِ خانم خ ، این نظریه با شکست مواجه شد!

همچنان روابطم با الف ح حقیقیان از حالت جالب قبل داره به سمت کسل کنندگی و اعصاب خوردی پیش میره :/

اینکه کسی نمیدونه در آینده چه اتفاقی میوفته بعضی اوقات روان آدمو میریزه بهم ...!

هرگز این موضوع برام عادی نمیشه که با بی تفاوتی منتظر باشم و ببینم چی پیش میاد!