دلم خواست بهش بگم شما که وقتی ساز میزنی صداش تا اون سر دنیا میره... شما که حتی وقتی شاد میخونی، بغض گلوی آدمو میگیره... شما که میدونی چطوری غم تو چشمارو بخونی، شما که بلدی قلب آدمارو بلرزونی... شما که از حنجره‌ات عشق و احساس پخش میشه تو کوچه‌ها... شما که اون آلاچیق جوون میگیره با حضورت... شما که حتی دود سیگارت یه جور خاصی میرقصه تو هوا... شما که لابد تا فردا بوی عطر تلخت میمونه رو صندلیا... شما که دلتنگیاتو داد میزنی تو دل شب... شما که بین آهنگا غصه‌هاتو میسپاری دست خدا... شما که صدات شب به شب می‌رسه تا پشت این پنجره‌ها... شما بلدی حال داغون مارو درست کنی؟ بلدی "جان مریم" بخونی و بغض دلگیر مارو بترکونی؟ میتونی توی این شب بلند، لالایی بخونی تا مارو خواب ببره؟ می‌تونی واسه غصه‌های ما ساز بزنی تا غم از یادمون بره؟

|جان مریم_محمد نوری|