تقدیرشده در سوپرمارکت
فکر کردم صاحب مغازهاس دو دل بودم که برم داخل یا راهمو کج کنم و بیخیال شم تا مجبور نباشه بلند شه و استراحتش بهم بخوره. اما وقتی دقت کردم مرد نسبتا جوون عینکی رو پشت دخل دیدم که تا کمر خم شد بود تو روزنامه و احتمالا بین خطوط صفحهی اقتصاد گیر کرده بود! انقدر غرق صفحههای گندهی روزنامهاش بود که وقتی سلام کردم و دنبال چیپس ساده میگشتم خیلی کوتاه و آروم جواب داد و حتی سرش رو بلند نکرد!
خریدامو گذاشتم روبروش و منتظر موندم تا حساب کنه. گفت: احسنت به حجاب و پوشش شما! خدا حفظتون کنه واقعا تو این دوره خانومایی مثل شما کم پیدا میشه. نسبت به کسایی که با سر و وضع عجیب از اینجا رد میشن ... کارت رو تو دستگاه کشید و ادامهی جملشو خورد. ذوق مرگ بودم و ازش تشکر کردم. با یه نیم نگاه ببین چه تقدیری ازم کرد! فکر کن چی میشه اگه قرار باشه هر دختر باحجابی که میره تو یه مغازه اینجوری ازش تعریف و تمجید بشه، بجای اینکه با تمسخر و حقارت بهش نگاه کنن ...
اما خب وقتی پامو از مغازه گذاشتم بیرون، پاکت آبی چیپس ساده، داشت با تمسخر و حقارت بهم نگاه میکرد! انگار بهم میگفت: مرد عینکی خوش خیال نمیدونه این خانوم با حجاب چند دقیقه دیگه با یکی از دوستای مذکرش قرار ملاقات داره! تازه اونم به صرف یه چیپس ساده و دوتا شکلات!