صبح بعد از هاری
هوای امروز معمولیه... کمی سایه کمی آفتاب، آسمون صاف و بدون ابر، با یه نسیم خنک... حالم هنوز همون کثافتِ دیشبه... نمیدونم چطور به ح که پرسیده: "با خانوادهات حرف زدی؟ فهمیدی برنامههامون چی شد؟" جواب بدم که نه تنها حرف نزدم بلکه قصد هم ندارم فعلا حرفی بزنم...
دلم یه شب طولانی میخواد، یه مستیِ سنگین طوری که فرداش یادم نباشه چی گذشته...
+ نوشته شده در شنبه ۳۰ مهر ۱۴۰۱ ساعت 7:57 توسط ف.دال
|