تعصب روی درهای بسته
شمارو نمیدونم اما تو خانوادهی ما رسمی به اسم "در زدن قبل از ورود" وجود نداره... البته فقط برای ورود به اتاق بچهها چنین قانونی نیست و اگر ما بخوایم بریم تو اتاق مامان و بابا که بیشتر شبیه انباریه تا اتاق، باید حتما در بزنیم! به هرحال این هم نوعی از والدین سالاری هستش که بدون شک تو خونهی ما نقش پررنگی داره!
در هر صورت به لطف همین والدین سالاری و استبداد محض، بابا دو سه باری مچ منو در حال فیلم دیدن گرفته! اون هم دقیقا وقتی گفتم من درس دارم و در اتاق رو بستم که مثلا درس بخونم... این اتفاقات باعث شد بابا مالیخولیای درهای بسته بگیره. یعنی نسبت به بسته بودن در اتاق من آلرژی پیدا کرده و فکر میکنه لپ تاپ، بی قید و شرط، برابر است با دیدن فیلم! بد نیست که به جز مالیخولیای درهای بسته، فوبیای لپ تاپ رو هم به بیماریهای فوق روانی بابا اضافه کنم!
امروز سر این موضوع دعوا کردیم. دقیقا همین امروز که تصمیم داشتم درس بخونم گیر داد در باید باز باشه! حالا مجبورم روبروی در باز اتاق بشینم و با ترس و دلهره این پست رو بنویسم و دائم سعی کنم تمرکز کنم و صدای ناهنجار و جیغ بقیهی رو تحمل کنم و هر خط از جزوه رو پنج بار بخونم!
+ نوشته شده در چهارشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۶ ساعت 13:22 توسط ف.دال
|