کبوتر با کبوتر
گفت دوستم ازدواج کرده. پرسیدم کدومشون؟ و از جوابی که گرفتم دستام یخ کرد! پنج دقیقه بعد عکس الف.ح.حقیقیان و همسرش روی صفحهی گوشیم بود! چهرهی سه رخ دختره به قدری آشنا بود که با اولین نگاه شناختمش. خفنترین دختر خوابگاه! دختری که هر هفته با یه پسر دوست بود ولی ناگفته نماند که از خوشگلی و خوش هیکلی و... هیچی کم نداشت. به دانی گفتم خوبه به درد هم میخورن. جفتشون با خیلیا بودن.
الان حس عجیبی دارم. اول که فهمیدم ازدواج کرده حرفای عاشقانهاش اومد تو ذهنم. ساعتها چت طولانی و چهرهی خواهرش وقتی تو پارک همو دیدیم... حسادت یقهام رو گرفته بود و مغزم مچاله شده بود. اما وقتی فهمیدم با کی ازدواج کرده خندهام گرفت... حداقل دیگه حسودیم نمیشه.
+ نوشته شده در جمعه ۱۷ آذر ۱۳۹۶ ساعت 0:28 توسط ف.دال
|