خیلی سعی کردم احساس بهتری نسبت بهش داشته باشم. همش به خودم یادآوری میکنم: یادته روزی که دیدیش اونقدرا هم که فکر میکردی مزخرف نبود؟ اما نمیشه...

پیام دادنش حالمو بهم میزنه! از سین سلامش تا ی خداحافظیش میخ میشه میره تو مخم. یکی بیخ گوشم میگه: دیوونه‌ای دختر! ازدواج با آدمی که نمیتونی نسبت بهش حس خوبی داشته باشی؟

یکی هم همش زمزمه میکنه که: ازدواج با این آدم یعنی یه کوچولو آزادی بیشتر.

تا حالا خیلی حالشو گرفتم ولی ول کن نیس! بازم پیام میده و هنوز خبری از خانواده‌اش نیست!