شنبه باید زنگ بزنم بگم : « ببخشید خانوم خانواده‌ام مخالفِ ازدواجم با یه آدم از شهر دیگه هستن! »

و همینجوری که دارم تک تک این کلمه‌هارو به زبون میارم، به دانی فکر کنم که هزار کیلومتر دورتره و حاضرم بخاطرش تا مریخ هم برم.

+ میشه تا ابد همینجوری دوستِ معمولیم بمونی؟ من بیام با تو درباره همه‌ی تخیلاتم حرف بزنم و تو بخندی؟