کلافه توی تخت غلت میزنم، به زحمت یکی از چشمهای پف کردهام رو باز میکنم و گوشیمو چک میکنم... پیامهای تبریک بانک و پیامی از برنامه تقویم پریودم که نوشته: "ف عزیز، دنیا با وجود تو زیباتره! تولدت مبارک"

بدنم بخاطر بهم ریختگی هورمونهای لعنتی و خواب زیاد طوری دردناک و کوفتهاس که انگار یک تیکه گوشت توی زود پزم! تحت فشار و در حال متلاشی شدن!

دلم نمیخواد بیدار شم... هر سال روز تولدم انگار توی یک چاه عمیق سیاهم، دور از همه، تک و تنها و پیر تر از قبل!