واقعیت اینه که من همیشه تو کارام یه گره‌ای بوده. یا اکثر اوقات تا دقیقه‌ی 90 مشکل و مسئله‌ای وجود داشته که همون لحظه‌ی آخر حل شده. شایدم گاهی اصلا حل نشده.

هر بار مامان سرشو به نشونه‌ی تأسف تکون میده و میگه: "رضایت پدر و مادر"

ما که به فنا رفتیم ولی شما هواشونو داشته باشین. بی تأثیر نیست به هرحال!