امروز خیلی ناگهانی حس کردم ازدواج من و ح مثل خرید ماهی قرمز برای عیده... یک انتخابِ سَرسَری، بی‌دقت و بی اهمیت... هیچ وقت فروشنده از شما نمیپرسه کدوم ماهی قرمز رو میخوای؟ چون فرقی ندارن... همشون قرمز، در حالِ شنا و به ظاهر سالمن... و حالا من حس میکنم که انگار تور رو انداختم توی آکواریومی پر از هزار ماهی قرمز و همینجوری یه دونه رو کشیدم بالا و حالا انگار هنوز عید تموم نشده میبینم ماهی‌ام بی‌جونه... زیاد شنا نمیکنه و همین روزاست که خودش رو از تنگ بندازه بیرون!

میفهمم که برای نگه داشتنِ ماهیِ مریضم، نیاز به کمک یک مشاور دارم ولی از پس هزینه‌هاش برنمیام...