رهایی از پاتیل
دارم از دل پاتیل پرت میشم بیرون! درست مثل یک ذرت بو داده که میپره بیرون از ظرف...چون بالاخره تونستم به خانوم کلم بگم که نمیتونم با وعدهی یکی دوماه دیگه و شاید و اما و اگر و... بمونم و فقط تا آخر شهریور میتونم بیام! هرچند که ناراحت شد و بهش برخورد و با دلخوری فقط گفت: "باشه" ولی حالا احساس سبکی میکنم!
+ نوشته شده در پنجشنبه ۲۴ شهریور ۱۴۰۱ ساعت 9:37 توسط ف.دال
|