ح می‌گفت پدرش بهش گفته : "پسرم علاقه نشون بده، نزار چیزی تو دلت بمونه، شیرینی یه زندگی به ایناست!"

با خودم فکر کردم چه چیزها که موند روی دل من و رسوب کرد... چون ترسیدم از نشون دادنشون!

شاید آدم‌هایی مثل شاه ماهی (پدر ح) واقعاً لایق و برازنده‌ی پدر شدن هستن...